اتحدوا
اسلام
دیر زمانی است که هوای زمین سرد شده، انسانیت در وجود آدمی، یخ زده است؛ کسی توان برخاستن از وضعیت مرگبار خویش را ندارد و بشر به خود، اجازة خروج از غار تنگ راحت طلبی را ـ که به زور رسانهها به او تلقین کردهاند ـ نمیدهد؛ دیو سرما با نفس شیطانی و سرد خویش، همه جا را زمستانی کرده، فصل بهار را دیگر، جز در خیالها نمیتوان یافت؛ میلیاردها بذر انسانیت در زیر خروارها برف غفلت، مدفون شده است واگر نبود، اشعههایی که از پشت ابر به برخی رسیده، قطعا از شکوفههای نیمه باز و استعدادهای نورسی که با تلاش فراوان سربرآوردهاند نیز، خبری نبود. مگر نه این است که همانگونه که سرمای مرگآور زمین، جز با گرمای حیاتبخش خورشید از بین نمیرود ، سرمای جهانی نادانی و غفلت نیز، جز با حرارت روشنیبخش وجود مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکومت عدل جهانی وی، نابود نخواهد شد، همانگونه که علیبنموسیالرضا علیه السلام فرمود: «الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَم» «امام مانند آفتاب تابان است که روشنایى آن، همة عالم را فرا گرفته است».(۱) نمیدانم انسانهایی که برای بدست آوردن لقمهای نان، آن همه حرص میورزند، چرا برای بهره برداری از امام مهربان به این جملة او بسنده میکنند: «وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَکَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَاب» «چگونگی بهرهای که مردم در غیبتم از من مىبرند مانند بهره بردن از آفتاب پنهان در ابرهاست».(۲) چرا ظهور خورشید مهدوی را بیواسطة ابرهای مستکبر، طلب نمیکنند؟ آنگاه که خلیفة خدا و امام عدالت و محبت، حکمران زمین و زمینیان گردد ، دست خود را بر عقلهای آدمیان کشد و اندیشة ایشان را به تکاپو وادارد براستی تا کی باید شاهد از بین رفتن این همه استعداد نهفته و یخ زده بود؟ بارها در کلام خدای عالمیان، دربارة سیر آفرینش آدمی خواندهایم که: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة»(۳) و برایمان گفتهاند که این مقام با تحقق صفات و نامهای الهی در جان هر انسانی به او، افاضه خواهد شد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»(۴) پس کجایند انسانهای خداگونه؟ چرا از انسانیت، جز دست و پایی، باقی نمانده است؟ چرا هیچ کس تفسیری جز، موجود رفاهطلب برای واژة انسان ندارد و هدفی جز، راحتی در سراپردة دنیا، برایش تعریف نمیکند؟ چرا در انسان، لزوم قدردانی از کسی که به او روزی عطا کرده، میل به جستجو دربارة منعم حقیقی را نمیزاید؟ و چرا انسانها دنبال آفریدگار خویش نیستند تا فلسفه و هدف آفرینش خود را از او جویا شوند؟ آنهایی هم که در اندیشة این مطلبند با ترفند حکمرانان ظالم به بند استضعاف کشیده میشوند؟ اما مژده به انسان، انسانیت و هزارشادباش به مستضعفان جهان که خداوند عالم دربارة عاقبتشان فرمود: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین»، «ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم».(۵) آنگاه که خلیفة خدا و امام عدالت و محبت، حکمران زمین و زمینیان گردد ، دست خود را بر عقلهای آدمیان کشد و اندیشة ایشان را به تکاپو وادارد، همانطور که حضرت باقر علیه السلام فرمود: نمیدانم انسانهایی که برای بدست آوردن لقمهای نان، آن همه حرص میورزند، چرا برای بهره برداری از امام مهربان به این جملة او بسنده میکنند: «وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَکَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَاب» «چگونگی بهرهای که مردم در غیبتم از من مىبرند مانند بهره بردن از آفتاب پنهان در ابرهاست» «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» «چون قائم ما قیام کند، خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان گذارد؛ پس عقولشان را جمع کند و در نتیجه، خردشان (متانت و خودنگهداریشان) کامل شود».(۶) او که معدن حکمت است از زلال علم و حکمت خویش بر مردم بخوراند و استعدادهای راکد را به فعلیت درآورد، همانگونه که امام باقر علیه السلام فرمود: «تُۆْتَوْنَ الْحِکْمَةَ فِی زَمَانِهِ حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِی فِی بَیْتِهَا بِکِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله» «در دوران او، شما از حکمت برخوردار مىشوید تا آنجا که زنی در خانة خود، برابر کتاب خداىتعالى و روش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به انجام تکالیف شرعى خود میپردازد».(۷) آری، اوست که با در هم شکستن همة بتها و خدایان دروغین، به فلسفة آفرینش و کمال انسان که بندگی خداست «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»(۸) عینیت میبخشد و البته رسول گرامی صلی الله علیه و آله به این امر، بشارت دادهاند: «أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِیِّ… یَمْلَأُ قُلُوبَ عِبَادِهِ عِبَادَة» «شما را به قیام مهدى مژده میدهم، … دلهاى بندگان خدا را از عبادت لبریز مینماید».(۹) حرکت تاریخی انسان، آنوقت (ظهور حضرت مهدی) است؛ آنوقت است که استعدادهای انسان، ظهور خواهد کرد؛ هنوز دانشی که بشر تا امروز پیدا کرده، در برابر استعدادهایی که خدا در وجود بشر گذاشته، صفر است. (۱۰) منبع : تبیان
Power By:
LoxBlog.Com |